چشای بسته مادر
دلِ شکسته ی مادر
خیلی منو میسوزونه
دستهای خسته مادر
وقت نماز شب با ناله هاش
دل رو به آتیش میکشونه
آه ای خدا مادر من هنوز جوونه
خیلی ولی بعیده که زنده بمونه
کاشکی خدا بازم بارون بگیره
مادر کمی دوباره جون بگیره
مثله گذشته ها زبون بگیره
مادر با درد و غصه خو گرفتی
دیدم با خون دل وضو گرفتی
از دخترت چرا تو رو گرفتی
مـــــادر مرو مادر مرو مادر